به گزارش «قدس آنلاین» به نقل از خبرگزاری فارس: سوریه از پنج سال پیش وارد جنگ ناخواسته داخلی شد. جنگی که توسط مخالفان حکومت بشار اسد بر مردم سوریه تحمیل شد و نتیجه آن قربانیشدن حدود ۳۰۰ هزار سوری و آوارهشدن بیش از ۷ میلیون شهروند بیگناه است. در این میان، اکثر سازمانهای حقوق بشری و کشورهای ابرقدرت دنیا طرف مخالفان را گرفته و همصدا با گروههای تکفیری در پی براندازی حکومت مشروع بشار اسد هستند. در مقابل، معدود کشورهایی از جمله ایران ضمن اعلام حمایت از هرگونه اصلاحات به نفع مردم سوریه، مخالفت خود با دخالت آمریکا و کشورهای دنبالهروی آن را در مسائل داخلی سوریه اعلام کردهاند.
اما دلیل این موضعگیریها چیست؟ در این باره با حجتالاسلام مصطفی رنجبر شیرازی، رایزن فرهنگی ایران در سوریه گفتوگو کردیم که بخش نخست آن را با هم میخوانیم.
*با توجه به وضعیتی که امروز سوریه دارد و تلاشی که شما در عرصه فرهنگی در این کشور دارید، لطفا درباره شرایط آنجا توضیح دهید و اینکه مهمترین وظیفه رسانهها و خبرگزاریها در داخل و خارج کشور را در چه میدانید؟
- عن الامام علی علیه السلام: فإنما البصیرمن سمع وتفکر، ونظر فأبصر، وانتفع بالعبر، ثم سلک جدداً واضحة یتجنب فیه الصرعة فی المهاوی.
جریانشناسی و واکاوی امور سوریه نیازمند یک بصیرت ویژه و نگاه همه جانبه است و این مهام با یکدستی و همگرایی جمعی میسور است.
هنگامی که در ماه مارس ۲۰۱۱ میلادی و در امتداد آنچه که برخی نام «بهار عربی» و برخی دیگر عنوان «بیداری اسلامی» بر آن گذاشتند، برخی از مناطق کشور سوریه نیز وارد این معرکه شد کمتر کسی فکر میکرد که آنچه این کشور شاهد آنست چیزی نیست جز امتداد یک توطئه برنامه ریزی شده که میتوان ریشههای آن را از شکست رژیم صهیونیستی در جنگ سی و سه روزه با مقاومت اسلامی در لبنان یافت.
از سال ۲۰۰۶ میلادی اگر با دقت به تحرکات نرم کشورهای عربی بالاخص عربستان سعودی و قطر در کشور سوریه مینگریستیم در مییافتیم که کمکهای مالی و ساخت و سازها و مشارکت در طرحهای اقتصادی توسط این دو کشور در ورای خود چیزی بیش از سرمایه گذاری اقتصادی را در بر دارد، این دو کشور با برنامه از پیش تعیین شده توسط استکبار جهانی و رژیم صهیونیستی توانستند با دلارهای نفتی خود در کالبد جامعه سوریه بخصوص در بین جوانان و نظامیان رخنه کنند و به سمتی حرکت نمایند تا در ساعت صفر مورد نظر بتوانند از آنها بهره برداری کنند.
امکان سنجی توسعه اقتدار معنوی و مقابله با جنگ نرم در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران براساس وظیفه بر عهده سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بوده و هست.
بخش اساسی دیگری که نقش تکمیلی در حضور همه جانبه فرهنگی در عرصه بینالملل دارد وجود خبرگزاریها هستند چرا که فعالیت پیچیده رسانهای در عرصه فرهنگ و ارتباطات از یک نظر بایستی در قالب رسمی و دیپلماتیک صورت بگیرد که این کار هم محدودیتهای خاص خود را دارد و از یک طرف با عبور از محدودیتهای جهان ساخته به بیان آزادانه حقایق بپردازند به طور مثال ما نمیتوانیم به عنوان یک خبرگزاری در کشور دیگری حضور داشته باشیم بنابراین خبرگزاریهایی مثل فارس نقش مکمل برای فعالیت ما در رایزنیها را دارند ما هم باید در عرصه مبارزه با جنگ نرم در دنیا که بر علیه تفکر اسلام ناب و انقلاب اسلامی طراحیشده پاسخگو باشیم.
ما نمیتوانیم به عنوان یک خبرگزاری در کشور دیگری حضور داشته باشیم بنابراین خبرگزاریهایی مثل فارس نقش مکمل برای فعالیت ما در رایزنیها را دارند
یکی از افتخارات ما این است که در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تلاش میکنیم انقلاب اسلامی ایران را با بیان اختصاصی آن و امکان سنجی منطقهای به دیگر کشورها منتقل کنیم اینجاست که بررسی چالشها، حرکتها و مسائل سوریه در همه ابعادی که با انقلاب اسلامی و تفکر ما رابطه وجود دارد، مورد توجه قرار میگیرد.
مقدمتاً عرض کنم که به نظر من هر چه در دنیا جنگ و ناهمسازگاری بین ملتها، دولتها، نظامها، اقوام، افکار، مذاهب و اقوال پیدا میشود به علت فقدان بصیرت است چرا که اگر بشر به یک بصیرت کافی برسد جنگ به کمترین حد میرسد.
عن رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: «لیس الأعمی من یعمی بصره، إنّما الأعمی من تعمی بصیرته». میزان الحکمه- ج ۱ ص ۲۶۶.
عدهای اسلام عزیز را بد معنا کردهاند. یک پزشک ارتوپد مسئول قطع استخوان مریض نیست این دکتر صدها اقدام دیگر نیز دارد ولی یکی از آخرین اقداماتش قطع استخوان است.
در نتیجه صحیحترین معنای اسلام همان سلام، سلم و امنیت میآید (قال رسول الله: المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده) حال اگر کسی کلمه اسلام (Izslam) را سرچ اینترنتی کند شاهد سرهای بریده و چاقو بداند (که این هم توسط غربیها در ادامه پروژه اسلام هراسی تنظیم شده و به همین دلیل دو بنگاه خبر پراکنی استعماری فرانسه و انگلیس نام داعش را به زبان نمیآورند و مداوم جنگجویان دولت اسلامی از آنها نام میبرند!)
در حالیکه اسلام یک منبع و سرچشمه اساسی -و بقول امروزیها مانیفستی- دارد که شروعش با «بسمالله الرحمن الرحیم» است، یعنی از نام خدایی که خالق مهربانی و بخشندگی است آغاز میشود این خدا خود را رب ایرانیان، رب عجمها و عربها، پروردگار فقط زن و مرد و یا... ا. نمیداند بلکه «الحمدلله رب العالمین» است و یکبار دیگر پس از این عبارت جمله: (الرحمن الرحیم) تکرار شده تا یادمان نرود اسلام دین رحمانیت و رحیمیت خداوند است و نیز همین قرآن کریم پایان زیبایش با عبارت «من الجنة والناس» به انتها میرسد که اشاره به جهان شمولی دین حنیف برای جن و انس است.
علاج امروز بشر نه موشک و نه جنگ است بلکه بصیرت، بازگشت به فرهنگ، ارزشها و انسانیت است
نکته دوم این است که نسخه علاج امروز بشر نه موشک و نه جنگ است ما به اندازه ضرورت از اینها استفاده میکنیم، دشمن بی بصیرت، انسانهای بی بصیرت بشریت را به خاطر سلطه گری بر روی زمین گرفتار کردهاند برای دفع این بی بصیرتی گاهی نیاز به قطع عضو داریم.
ما امروز باید این را برای بشریت بیان کنیم که نسخه علاج امروز بشر بازگشت به فرهنگ، ارزشها و جایگاه اساسی انسانیت است. اگر قدرت سرشاخه باشد و زیرشاخه آن فرهنگ، اقتصاد، سیاست و ... باشد بلایی است که امروز بر سر دنیا آمده ولی اگر فرهنگ و ارزشهای خدایی در رأس قرار بگیرد همه دنیا به آرامش میرسد.
این جمله که میگویند حضرت محمد ص «آخرین پیامبر آسمانی مسلمانان است»، این مشهورترین غلطی است که درباره اسلام بیان شده است چرا که اسلام مفهومی جامع و شامل برای همه شریعتهای آسمانی است.
لطفا این آیات را بنگرید:
«ان الدین عندالله الاسلام»
«اسلمت مع سلیمان لله رب العالمین»
«مله ابیکم ابراهیم هو سماکم مسلمین من قبل... ل. »
همه این آیات الهی یک بیان داشته اینکه همه انبیای الهی مسلماناند و از حضرت آدم (ع) تا آخرین پیامبر برمبنای اسلام عزیز زیستهاند (لا تموتن الا و انتم مسلمون) پس همه مجموعه وحی در یک کلمه خلاصه شده آن هم کلمه شریف اسلام است. در سوره ابراهیم (ع) آمده که تمام انبیا بعد از حضرت ابراهیم همگی مسلمان هستند پس مقصود از اسلام همان قانون و نظامنامه هستی است که از آسمان برای بشر ارزانی یافته و شامل همه ابعاد زندگی بشر اعم از اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، صلح و ... است.
در مقابل اسلام اصیل و صحیح، وهابیت تکفیری است که در تمام کشورها بلای روز جهان اسلام شده است درحالی که دین مقدس اسلام همان منبع اساسی وحی از دستگاه آسمان است: «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام». مرگ برای انسان مسلمان نابودی نیست بلکه انتقال از دنیایی به دنیای دیگر است انشاءالله که بتوانیم با خدمتی که داریم و شما دارید در خدمت این اسلام باقی باشیم تا بمانیم وگرنه خیلی قدرتها آمدند، ظلم کردند و از آنها جز نام سوء باقی نماند.
*بفرمایید که چرا حافظ اسد که ۳۵ سال پیش در جهان عرب بسیار طرفدار داشت و به شدت مورد احترام ملک فهد بود اما یکباره در جنگ ایران و عراق به آنها پشت کرد و طرف ایران را گرفت؟
- بنده در سخنرانیهای مکرر خودم نزد مسئولان سوری، خانواده شهدا و اخیرا در بین دانشگاهیان دمشق به این موضوع اشاره کردهام که مرحوم حافظ اسد بصیرت امروز را داشت و میدید که تمام حکام جهان عرب متأسفانه عاملان نظام سلطه و امپریالیسم جهانی هستند اینها فقط کارگران غرب بوده و فاقد هرگونه بصیرت هستند!
و به همین دلیل رهبر فقید کشور سوریه در جنگ ظالمانه گذشته ایران و عراق، از صدام حسین حمایت نکرده و از جمهوری اسلامی ایران و مظلومیتش دفاع کرد!
وقتی امروز آخرین حاکم عربستان از گرفتن یک مدرک ابتدایی اولیه مردود مانده و ملک عربستان شده است که حتی از روی نوشته هم یک متن ساده را نمیتواند بخواند!! یا ولی عهد او در مصر که عالیترین دکترای الازهر را دریافت کرده است درحالیکه فاقد هرگونه معرفت علمی و حکمی است ولی در سفرش به مصر در ماههای گذشته با دسیسه های غربی و فشارهای سعودی به الازهر مصر (که روزی جایگاه بلندی به لحاظ دینی و مدیریت دینی در جامعه جهانی دارا بود) به جای پستی سقوط کرده، و با به بازی گرفتن این ام القرای علمی جهان اسلام وادار میشود تا به ولی عهد سعودی عالی ترین دکترای علمی را اختصاص دهند!
جمهوری اسلامی ایران امروز پاسخ رفتار انسان دوستانه مرحوم حافظ اسد را در دفاع از مظلومیت سوریه میدهد و حضور ما در سوریه نباید محدود به حوزه سیاسی و امنیتی و نظامی باشد بلکه با توسعه تبادل فرهنگی و تمدنی بین دو کشور دوست و برادر می بایست حضور فرهنگی بیشتری در سوریه داشته باشیم و متأسفانه امروز حضورمان در عرصه فرهنگی به وضع مطلوب نرسیده چرا که شبکههای امپراطوری نظام سلطه که حاکم بر رسانههای عربی هستند با خبر پراکنی کذب، اکثریت جهان اسلام و حتی مردم سوریه را تحت پوشش گرفتهاند و ما تنها توانستهایم درصد کمی از این خلاء را با وجود شبکههای عربی خودمان پاسخگو باشیم.
حضور ما در سوریه نباید محدود به حوزه سیاسی و امنیتی و نظامی باشد
در عرصه زبان عربی هنوز در خبرگزاریهایمان ضعف داریم. دنیای عرب امروز گرفتار آمریکا اتکایی و وحشت از نظام سلطه غرب و صهیونیزم است و آنها سالهاست که اسلام جدای از سیاست را در جهان عرب القا کردهاند و حتی در عربستان سعودی زمانی که به حج مشرف میشوید به مجردی که کوچکترین کلامی با فرد دیگری صحبت کنی، دوربینها ثبت کرده و پلیس شما را بازداشت میکند و میگویند که اینجا محل عبادت است و عبادت نیز از سیاست جدا است.
یک بار در ایام حج از پلیس خواستم که مرا نزد عالمشان ببرد و او هم مرا نزد امام جمعه مسجدالنبی(ص) برد من از او سوال کردم که مگر اینجا مسجد النبی و منزل پیامبر خدا نیست؟ مگر پیامبر سفیرانش را از اینجا اعزام نمیکردند؟ مگر فرماندهان خود را از این مکان به سراسر دنیا نمیفرستادند؟ او هم تأیید کرد و همانجا از وی سوال کردم: پس بعد از پیامبر اسلام عبادت از سیاست جدا شده است؟
حضور ما در سوریه برای احیای امپراتوری ایران نیست! دشمنان اسلام با ظرافت این نکته را طراحی کرده تا پروژه ایرانهراسی به اوج خود رسیده و همسایگان ما نتوانند روابط خوبی با ما داشته و حتی به کشور های عربی القا میکنند تا کلمات، فرهنگ و سیاست غیر عربی مورد توجه آنان نباشد چون در میان مفاهیم انقلاب اسلامی مفهوم مقابله با صهیونیزم و امریکا اصل اول است و انها تلاش کرده تا جهان عرب را سوار کشتی صلح با اسراییل کنند.
الان رسانههای سخنپراکن غرب مثل بیبیسی ۹۰ درصد اخبار صحیح را منتشر میکنند تا در جای خودش ۱۰ درصد تحلیلهای دروغین خویش را القای کنند و حتی در سایر رسانهها مثل الجزیره، العربیه و ... نیز بر همین مبنا عمل میکنند.
در سنین کودکی در یادم هست که در سال اول دوره راهنمایی ـ بیش از چهل و اندی سال پیش ـ بعد از یک هفته خانم مهندسی از تهران به قم آمدند این خانوم بی حجاب بودند ما هم به حجاب حساس بودیم و او را به کلاس راه نمیدادیم او هم عرب ستیزی شدید داشت و خود را دوست آلمانیها و اسرائیلیها میدانست و بچهها را تشویق میکرد که نسل عربها باید از بین برود! عین این تفکر در دوران جنگ، توسط دشمنان اسلام و ایران طراحی شد و جمعیت خلق عرب در اهواز و در مرز تبریز خلق ترک ایجاد کردند تا با سیاست «تفرقه بیانداز حکومت کن» مردم ایران را از هم جدا سازند.
امروز دشمنان اسلام حساسیت جدا سازی جهان عرب از عجم را برای جدایی بین نسل بزرگ بشری عرب زبان از تفکر انقلاب اسلامی ایران دامن زده و متأسفانه موفق هم بوده است.
لذا خواهشم از دوستانی که در بخش عربی خبرگزاریها کار میکنند این است که کارگزاران رسانه عربی تنها شامل درس عربی یاد گرفتهها نباشد و بایستی فرهنگ عربی را فرا گرفت تا در خدمت این جیل بزرگ و ارزشمند در جهان اسلام باشیم و بدیهی است که فرهنگ عربی غیر از لغت عربی است ما باید این تفکر را با زبان نرم و شیرین قرآنی، الهی و اسلامی به مردمان عرب زبانمان منتقل کنیم اصلا نباید بگوییم ما بالاتر یا شما بالاترید این تعبیرات را گاهی در شبکههای مجازی میشنویم و بسیاری از این مباحث تخریب کننده هستند ما باید در بخش خبری و رسانه و در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و در نهایت انقلاب اسلامی ایران با استفاده از دوستان خود در این عرصه فعال شویم.
امروز یک میلیارد و ششصد میلیون انسان در دنیا مسلمان هستند از این تعداد فقط ۳۵۰ تا ۴۰۰ میلیون شیعه و بقیه اهل سنت هستند ما باید با ادبیاتی همگرا با این عزیزان صحبت کنیم متأسفانه فتنه سوریه نشانه این غیرهمگراییها است.
* پس با این حساب چرایی حضور ایران در سوریه چیست؟
۱- سوریه تنها کشوری است که در ۸ سال دفاع مقدس زمانی که همه دنیا بر ضد ایران متحد شده بودند پشت سر ایران ایستاد و حتی گاهی اوقات خاکش را در اختیار رزمندگان ایرانی جهت انجام عملیات و آموزش قرار میداد.
۲ - سوریه خط مقدم مقابله ایران با اسراییل(به عنوان دشمن درجه یک ایران) است چه از نظر فیزیکی و چه از نظر معنوی.
۳- سوریه تنها حامی گروههای مقاومت حامی انقلاب ایران مانند حماس و حزب الله است. و تقویت این گروهها یعنی تقویت پایه های انقلاب ایران در منطقه خاورمیانه.
۴- سوریه سپر دفاعی ایران است پیروزی در برابر آمریکا و اسراییل در خاک سوریه کم هزینهترین جنگ احتمالی است.
۵- بشار اسد و اکثر هیئت حاکمه سوریه از علویان هستند و ارادت زیادی به اهل بیت(ع) دارند و حقد و کینه حکام عرب از این موضوع به خوبی پیداست.
۶- اسراییل و آمریکا دریافتهاند که اگر نوک نیزه تهاجمی ایران یعنی سوریه بشکند حمله به ایران بسیار راحت تر خواهد بود.
۷- پل ارتباطی ایران و گروههای مقاومت که نقش سپر دفاعی ایران را دارند تنها کشور سوریه است که آمریکائیها و اسرائیلیها بعد از شکست در جنگ ۳۳روزه لبنان و۲۲ روزه غزه این را به خوبی دریافتهاند و از این رو قطعا عقدههای شکست در جنگهای قبلی را در سوریه تخلیه خواهند کرد.
۸-امروز آمریکاییها در دنیا به بیوفایی در مقابل دوستانشان مشهورند و چشم تمام حاکمان دنیا به وفاداری ایران در مقابل دوستانش (سوریه) دوخته شده است و اگر ایران بتواند در حمایت از نظام سوریه سربلند بیرون بیاید قدرت جذب ایران صدها برابر خواهد شد و تمرکز کشورهای منطقه به دنبال حمایت های معنوی ایران به جای آمریکائیها خواهد بود.
پس مسئله سوره مسئله امنیت ملی ماست و لاغیر و این را آمریکاییها و اسراییلیها به خوبی دریافتهاند و اینکه یادمان نرود همیشه برد با کسانی است که در خاک دیگری غیر از خاک خود نبرد میکنند.
*به همین دلیل است که امروز جمهوری اسلامی ایران از بشار اسد دفاع میکند؟
ابتدا تأکید کنم که ما از بشار اسد دفاع نمیکنیم حدود هفت و نیم سال پیش ملک عبدالله در کنفرانس جهان عرب بیروت صحبتهایی با بشار اسد داشت آنها در یک اتاق تنها صحبت کردند و محتوای این جلسه را از خواص شنیدم که ملک عبدالله در این اتاق به بشار اسد سه راهکار برای ادامه همکاری پیشنهاد میکند:
اینکه سوریه را ترک کرده و با مبلغ زیادی دلار در جزیرهای در فرانسه به همراه خانواده خودش با حمایت سعودی ها زندگی کند! یا حضور ایرانی و مقاومت اسلامی حزب الله را به صفر رسانده و با حمایت آنها سوریه را بیش از گذشته آباد کند! و اگر نمی تواند ایران و مقاومت را رها کند بایستی تاوان آنرا پاسخگو باشد!
بشار اسد در این جلسه سوال کرده که: این مبالغ جهت فروش کشورم سوریه است یا خرید من!؟ ملک عبدالله اظهار کرده من فلسفه بلد نیستم یا زیر بار ما میروی و یا ...!؟ که در نهایت دکتر بشار اسد به وی میگوید: من و خانوادهام که خریدنی نیستیم و حتی مردم سوریه نیز قیمتشان بیش از قیمت پیشنهادی تو و ملک عبدالله است بنابراین ما خاک و مردم سوریه را با هیچ چیزی تعویض نکرده و با افتخار در کنار مردمم و مقاومت اسلامی فلسطین جان خود را نیز فدا خواهم کرد لذا نتیجه نیز همین میشود که الان شاهد آنیم!
فتنهای که امروز در سوریه شاهد هستیم با نهضتها، انقلابها، ربیع العربیها و بیداری اسلامی تفاوت اساسی دارد:
اول: اینکه همه انقلابها اصولا از پایتختها شروع شد درحالیکه در سوریه از مرزها آغاز شد. دوم تمام انقلابها برای این است که عدهای با اسرائیل و آمریکا رابطه دارند درحالیکه بشار اسد کاملا ضد اسرائیل و آمریکا عمل میکند.
سوم اینکه اگر دست خارجی از انقلاب سوریه قطع شود کمتر از یک ماه این بساط برچیده میشود در حالیکه انقلابهای اصیل فاقد دست خارجی است.
امروز طبق آمار گذرنامههای بدست آمده از تروریست های بدست آمده در خاک سوریه، گزارش سایتهای خارجی، افراد دستگیر شده، جنازهها و ... نشان می دهد که بیش از ۸۳ کشور در جنگ سوریه حضور مستقیم دارند. درحالیکه در هیچ انقلابی از کشورهای دیگر عنصر خارجی برای جنگ برده نمیشود!
نکته دیگر اینکه رهبران انقلابها از درون ملتها و داخل کشورها هستند، اما اینها در سوریه اصلا رهبری ندارند و فردی که اتفاق نظر بر او داشته باشند وجود ندارد در نهایت ملک عبدالله دو خواسته از بشار اسد داشت نخست کم کردن رابطه با ایران و دوم جمع کردن بساط حزب الله از سوریه بود که او هم موافقت نکرد.
ادامه دارد...
نظر شما